ایرانگردی

نایبند طبس

روستای پلکانی و سرسبز در دل کویر با طعم خرما و مرکبات

تعریفش رو زیاد شنیدم… روستایی پلکانی در مرز کویر لوت و دشت کویر که به ماسوله کویر مشهوره! نای‌بند…

روستای پلکانی نایبند

روستای نایبند کجاست؟

روستای نایبند در دامنه کوه نایبند و شمال غربی‌ترین بخش دشت لوت قرار گرفته است. فاصله نزدیک‌ترین شهر تا روستای نای‌بند بیش از ۱۰۰کیلومتر است. دِیهوک و طبس از شمال و راوَر و زَرَند در جنوب، بزرگ‌ترین و نزدیک‌ترین شهرها به نای‌بند هستند.

واهه کویر

هر چند هدف ما روستای نای‌بند است اما آن‌چه در راه وجود دارد، همه دیدنی است و نمی‌شود از آن گذشت. نایبند در میانه‌های جاده‌‌ای عجیب و دیدنی قرار گرفته که از طبس تا راور کشیده شده است.

نوشته های مشابه

ماجراجویی کویر

با من همراه شوید به سفری با طعم آسمان آبی، زمین رنگارنگ، شب‌های پرستاره، تاریخ زنده، مردمانی صبور و دوست‌داشتنی، خنکای نسیم صبح‌گاهی و قنات آبی در کلاته‌ای جامانده در کویر دورافتاده با ردپایی از یوزپلنگ آسیایی!

یوزپلنگ ایرانی
کوشکی در پناهگاه حیات وحش میاندشت

بهترین مسیر سفر به نایبند از تهران

برای سفر به روستای نایبند از تهران، بهترین راه این بود که خود را به طبس برسانیم و از آن جا به سمت جنوب و نایبند ادامه مسیر دهیم. روستای نای بند ۲۲۰کیلومتر با طبس فاصله دارد.

اما قطار تهران طبس یک روز درمیان حرکت می‌کند و روز شروع سفر ما قطاری به سمت طبس نمی‌رفت. از طرفی به دلیل طولانی‌بودن مسیر و محدودیت وقت، باید از بازه زمانی شب تا صبح برای رفت و برگشت استفاده می‌کردیم. از طرفی سفر از تهران با ماشین، خستگی زیاد و خطرات رانندگی شبانه را دارد. به همین دلیل باید دنبال راه جایگزین دیگری می‌گشتیم. با بررسی روی نقشه، تنها راه ممکن استفاده از خط‌آهن جنوب بود.

مسافران نایبند

این نایبند اون نایبند نیست!

اگر یک ایرانگرد حرفه‌ای بپرسید که نایبند کجاست اولین چیزی که می‌پرسه اینه که کدوم نایبند؟ نایبند طبس یا نایبند عسلویه؟ این موضوع رو در جستجوهای اینترنتی و جمع‌آوری اطلاعات هم مدنظر داشته باشید.

علی آباد نایبند

روز شروع سفر است و ما قطار تهران زاهدان را سوار شده‌ایم. مقصد ایستگاه زرند در استان کرمان است. قرار است از زرند راهی راوَر شده و از آنجا به نایبندان برسیم. ساعت ۸صبح سوار بر مینی‌بوس از زرند خارج می‌شویم و به سمت دشت خاک می‌رویم. در طول مسیر آثار معادن زغال سنگ دیده می‌شود. سمت راست جاده (شرق) به راور می‌رود.

یک بیلبورد تبلیغاتی بزرگ خبر از جشن زعفران در دشت خاک می‌دهد اما راننده مینی‌بوس که اهل کرمان است وجود زعفران در این منطقه را انکار می‌کند. آخر نمی‌فهمم که دشت خاک زعفران دارد یا نه؟! بعدها در اینترنت بیشتر دنبال آن می‌گردم و مطمئن می‌شوم که در دشت خاک زعفران برداشت می‌شود و ما بی‌خبر بوده‌ایم. نیم‌ساعت بعد به روستای عیسی آباد می‌رسیم که بافتی قدیمی و دست‌نخورده دارد. سربنان چند ساختمان قدیمی و امامزاده دارد و هر دو روستا فرم کویری زیبایی دارند.

آسمان کویر

به یک سه راهی می‌رسیم که باید به سمت شمال و راور برویم. از اینجا به بعد جاده زیبا می‌شود و کوه‌های رنگی و لایه‌لایه چشم‌نوازی می‌کنند. زرند تا راور ۸۵کیلومتر فاصله دارد که با مینی‌بوس حدود یک ساعت زمان می‌برد. کمی جلوتر جاده کفی شده و با عبور از جنگل عراقی به دیگ رستم می‌رسیم.

نخل کویر

آب گرم دیگ رستم

آب گرم دیگ رستم دو قسمت زنانه و مردانه در فضایی طبیعی و زیر نخلستان دارد. استخر مردانه بزرگ‌تر و آب آن، داغ است. آب‌تنی می‌کنیم و کمی خستگی راه بدر می‌کنیم.

چشمه دیگ رستم

دیگ رستم در این منطقه شهرت زیادی دارد و مردم در روزهای تعطیل و همینطور بعد از ظهرها به اینجا می‌آیند و اعتقاد دارند این چشمه خواص درمانی زیادی دارد.

آب گرم دیگ رستم

از دیگ رستم به سمت نای‌بند می‌رویم. روستای نای‌بند سمت چپ جاده است. از دو راهی روستای زردگاه عبور می‌کنیم. از اینجا تا روستای زردگاه حدود ۳کیلومتر راه است. زردگاه بافت معماری زیبایی دارد. یک چشمه آبگرم و اقامتگاه بوم‌گردی محسن گل‌عنبری میزبان شماست.

روستای زردگاه

ماسوله کویر از گیلان تا خراسان

روستای نای‌بند فرمی پلکانی دارد و بر روی دامنه کوهی نه چندان بلند بنا شده؛ تا یک دهه پیش بخشی از استان یزد و اکنون در محدوده خراسان جنوبی قرار گرفته است.

معماری نایبند

از ماشین پیاده می‌شویم و گشتی در بافت قدیمی روستای نای‌بند می‌زنیم. کوچه‌ها سنگفرش شده است و حس خوبی دارد. علی‌رغم تلاش‌هایی که برای زیباسازی و حفظ ساختمان‌های قدیمی روستا شده، وجود سیم‌های برق به صورت آشفته و نامنظم در کنار ساختمان‌های قدیمی، آزاردهنده است.

آشفتگی منظر

تقریبا همه اهالی روستا از آمدن توریست‌ها باخبر شده‌اند و به تماشا آمده‌اند. بخشی از خانه‌های قدیمی مرمت شده‌اند و میراث فرهنگی در حال تخلیه بافت قدیم و انتقال مردم به شهرکی تازه‌ساخت در پایین روستا است.

بچه‌های روستای نایبند

در بالای روستا برجی وجود دارد که به زمین‌های اطراف مشرف است. پسرکی راهنمایم می‌شود تا بهترین نمای روستا را نشان دهد. با هم به بالای تپه‌ای می‌رویم که از آن‌جا تمام روستا و زمین‌های اطراف دیده می‌شود.

باغ مرکبات نایبند

پسرک می‌گوید اینجا شب چله لاستیک می‌آوریم و آتش به پا می‌کنیم (منظورش چهارشنبه سوریه!). جدا از ماجرای آلودگی زیاد آتش‌گرفتن لاستیک، برای لحظه‌ای تصور می‌کنم در تاریکی شب اینجا آتش برپا شود. چه روشنایی به اطراف می‌دهد و از کجاها که این آتش دیده نمی‌شود… به شعاع ده‌ها کیلومتر و شاید یکصد کیلومتر آن طرف‌تر خبردار می‌شوند. حدس می‌زنم روشنایی این آتش از قلعه زیبای مک شور هم دیده می‌شود.

روستای پلکانی نایبند

در طرف دیگر این بلندی، باغات مرکبات و نخلستان و چشمه‌ای که آب آشامیدنی مردم روستا از آن تامین می‌شود. کمی آن طرف‌تر استخری پر از آب وجود دارد که روستاییان برای شستشو از آن استفاده می‌کنند.

نخلستان نایبند

کم‌کم خورشید غروب می‌کند و تا دوردست‌ها را سیاهی فرا می‌گیرد. قرار است شب را در روستای علی‌آباد و میهمان خانه مرضیه خانم باشیم. کشک و تخم‌مرغ می‌خریم و با مردم نای‌بند خداحافظی می‌کنیم.

کوه نای بند

روستای علی آباد نایبند

از نای‌بند به سمت علی‌آباد روانه می‌شویم. جاده خاکی به طول ۲۸ کیلومتر که گذر از آن با مینی‌بوس حدود یک ساعت و نیم زمان می‌برد. در طول مسیر و از زمانی که سوار بر مینی‌بوس آقای عسکری شدیم بارها و بارها برای دیدن مناظر زیبای طبیعی ماشین را متوقف کردیم و زمین و آسمان را به تماشا نشستیم. بر اساس همین شناختی که ایشان از روحیات ما پیدا کرده بود، در آن تاریکی شب که از نای‌بند به علی‌آباد می‌رفتیم آقای عسکری صدام زد و به پشت سر ماشین اشاره کرد. سرم را از پنجره مینی‌بوس بیرون آوردم و با صحنه‌ای بسیار زیبا مواجه شدم؛ لحظه طلوع ماه که این جا سرخ سرخ بود!

طلوع ماه در کویر

همین خبر کافی بود تا دقایقی توقف کنیم و این طلوع زیبا را به نظاره بنشینیم. در حالی که تصور می‌کردم سرخی طلوع ماه به دلیل صافی آسمان و افق دید وسیع ما باشد، با اطلاعاتی که از دوستان آسمان‌شناس به دست آوردم، علت این قرمزی وجود غبار زیاد در هوا عنوان شد که کاملا برعکس تصوراتم بود!

گرگ و میش کویر

سوسوی چراغی از دور می‌گوید که نزدیک علی‌آباد نایبند هستیم. قبلا شنیده بودم که علی‌آباد برق ندارد! به ساختمانی می‌رسیم که تابلوی سرمحیط‌بانی نایبندان دارد. درست گفته بودند که علی آباد برق ندارد و این موتوربرق است که شب‌ها برای ساعاتی کار می‌کند و هنگام خواب آن را خاموش می‌کنند.

علی آباد نایبند

تجربه زندگی در روستای متروکه بدون آب و برق

در حال حاضر روستای علی‌آباد خالی از سکنه است. به دلیل واقع‌شدن این روستا درون یکی از مهم‌ترین زیستگاه های یوزپلنگ آسیایی، ساکنان آن سال‌ها پیش به روستای نای‌بند منتقل شده‌اند. اما هنوز یک خانه درون آن بوی زندگی می‌دهد؛ خانه مرضیه خانم. زن باصفایی که بوی نان تازه و داغ تنورش ما را به سمت خانه‌اش می‌کشاند. او هم در نایبند زندگی می‌کند و هر وقت که میهمان داشته باشد به اینجا می‌آید. و ما میهمان خانه مرضیه خانم هستیم.

مرضیه خانم نایبندان

شام برایمان کشک درسته کرده است با نان تازه. کشک خوراک غالب مردمان کویر است که در هر گوشه از این کویر آن را به گونه‌ای متفاوت درست می‌کنند. این همان غذایی است که شما آن را با نام‌های کالجوش یا کله‌جوش می‌شناسید.

کشک

در علی‌آباد از آب لوله‌کشی خبری نیست. مرضیه خانم می‌گوید باید ازچشمه آب بیاوریم. با یکی از دوستان به سراغ چشمه می‌رویم. آب زلالی که از قنات می‌آید را پیدا می‌کنیم. البته ماهی‌ها و آبزیان دیگری نیز درون آب هستند! آب در علی‌آباد نایبند حکم طلا را دارد و به لطف وجود کوه نای‌بند است که این آب زلال وجود دارد.

روستای نایبند

آب را کاسه کاسه درون ظرف بزرگ‌تری می‌ریزیم و به خانه می‌بریم. حس بی‌نظیری است. همه این‌ها را در کتاب‌ها خوانده بودیم و در فیلم‌ها دیده بودیم و اکنون قرار است دو شب به همین شیوه زندگی کنیم. به دور از تکنولوژی و عاری از انواع آلودگی‌ها.

خانه کویری نایبند

هر کدام از همسفران در گوشه‌ای با وسایل ساده و قدیمی خانه مشغول شده‌اند و خاطرات کودکی خود را مرور می‌کنند. بهترین محل برای خواب امشب، حیات خانه مرضیه خانم است. علی‌رغم هوای سرد شب‌های کویر، تماشای ستارگان پیش از خواب انگیزه کافی برای خزیدن در کیسه‌خواب، زیر گنبد وسیع آسمان را دارد.

آسمان نقره‌ای کویر

برج‌های دیده‌بانی نایبند در نقش تلگرام قدیم!

صبح زود و پیش از طلوع آفتاب از خواب بیدار می‌شوم تا طلوع خورشید کویر را در یکی از بکرترین نقاط ایران‌زمین به تماشا بنشینم. طلوعی سرخ از پس بوته‌زارها و تپه‌ای در اطراف روستا.

طلوع خورشید

با روشن‌شدن هوا اولین چیزی که توجهم را جلب می‌کند برج‌های متعددی در اطراف روستا و بر روی بلندی‌هاست. برج‌ها از داخل روستا به راحتی دیده می‌شوند. همگی برج‌ها بر روی بلندی و طوری ساخته شده که از کنار یک برج، برج بعدی دیده می‌شود و هر برج از روستای مجاور خود به صورت کامل دید دارد.

برج دیده بانی کویر

هدف از طراحی چنین معماری، اطلاع‌رسانی و مقابله با هجوم دشمن و اقوام مهاجم مانند ازبک‌ها به این منطقه بوده است. به این ترتیب که هنگام هجوم دشمن، بر روی این برج‌ها آتش و دود به پا می‌کرده‌اند و بر این اساس برج بعدی و به همین طریق مردم دورافتاده‌ترین روستاها متوجه خطر می‌شده‌اند. البته یک نمونه تکامل‌یافته هم از این برج‌ها به شکل قلعه‌ای زیبا در نایبندان پیدا کردیم.

دختر زیبای نایبند

نایبند،‌ همسایه زیستگاه یوزپلنگ ایرانی

روستای پلکانی نایبند در جوار بزرگ‌ترین پناهگاه حیات وحش ایران یعنی نایبندان است. این پناهگاه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و یکی از غنی‌ترین و بکرترین زیستگاه‌های گونه‌های جانوری خراسان جنوبی به شمار می‌رود. برای آشنایی با سایر مناطق حفاظت‌شده ایران، نقشه پراکنش آن را ببینید.

برج کویری

برگزاری تورهای حیات وحش و کنکاش در طبیعت نایبندان، این فرصت را به من داد که زیبایی و عظمت این منطقه را با تمام وجود درک کنم و غرق لذت شوم. اکنون وقت بازگشت است و ما باید خود را به ایستگاه راه آهن طبس برسانیم تا با قطار طبس تهران به خانه بازگردیم.

پناهگاه نایبندان

برای رسیدن به طبس دو راه داریم. راه اصلی، جاده راور به دیهوک است که همان ادامه مسیر ما از روستای نایبند است و برای انتخاب این مسیر باید از علی‌آباد به نایبند بازگردیم. اما مسیر دیگری وجود دارد که خاکی است و ناهموار و در گذشته بیشتر استفاده می‌شده است. عبور از این مسیر امکان تماشای طبیعتی بکرتر را در آخرین ساعات سفر به ما می‌دهد و همین دلیل کافی است تا مسیر دوم را انتخاب کنیم.

محمد گائینی

اینجا تلاش می‌کنم بخشی از مشاهدات خودم رو با شما درمیون بذارم. معتقدم که هر آن‌چه ثبت بشه و با دیگران به اشتراک گذاشته بشه، ماندگار میشه و «ایران را بگردیم...» بهانه‌ایست برای این که تنبلی رو کنار بذارم و بیشتر بخونم و بیشتر بنویسم.

‫۶ دیدگاه ها

  1. درود
    تمام خاطرات سفر در این منطقه که تجربه حضورش را با شما داشتم برایم زنده شد.
    جزو یکی از بهترین سفرهایم بوده و هست. تلفیقی از معماری و طبیعت و هر دو خاص.
    سپاسگزارتان هستم

    1. درووود
      چقدر برای من باعث افتخاره که همسفران نازنینی مثل شما داشتم
      ممنون محبت شما

      1. سلام و درود بر شما
        هیچ چیز به اندازه خواندن این سفرنامه ها در این شب های طولانی زمستانی لذت بخش نیست .
        ممنون از شما

        1. ممنونم پریچهر عزیز رفیق قدیمی
          خوشحالم که شبت خوش شد با این سفر مجازی 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا