تور دوچرخهسواری گرامیداشت دکتر ستوده
مرحله دوم رکابزنی ساحل دریای کاسپین از از گرگان تا تنکابن
گروهی از دوچرخهسواران تصمیم گرفتند به جهت گرامیداشت دکتر منوچهر ستوده و همزمان با یکصدمین سال تولد ایشان، مسیر ۷۸۰کیلومتری آستارا تا گرگان را رکاب بزنند و در طول مسیر، ضمن معرفی ایشان به عموم مردم، در شهرها و روستاهای مسیر به نام دکتر ستوده درخت بکارند؛ ۱۰۰درخت برای گرامیداشت ۱۰۰سال تلاش ماندگار.
مرحله اول این مسیر از آستارا شروع شد و در رامسر به پایان رسید. طبق برنامه، مرحله دوم اواخر خردادماه برگزار شد که قرار بود مسیر باقیمانده به صورت برعکس از گرگان تا تنکابن رکاب زده شده و درختکاری شود.
مرحله دوم رکابزنی از آستارا تا استارباد
زمان اجرای مرحله دوم برنامه رسیده بود و عصر چهارشنبه ۲۹خرداد ۱۳۹۲ سوار قطار تهران گرگان میشویم. صبح پنجشنبه به گرگان میرسیم و میهمان کتابخانه میرداماد هستیم. در کتابخانه چرخی میزنیم و با مسئولین به گفتگو مینشینیم. اولین درخت این سفر در گرگان و محل موسسه میرداماد کاشته میشود.
بازداشت اعضای گروه در حضور نماینده امام جمعه گرگان
در همان ابتدای مسیر و در شهر گرگان توسط نیروی انتظامی به جرم دوچرخهسواری بانوان گروه متوقف میشویم! جالب اینجاست که این اتفاق جلوی دفتر امام جمعه گیلان و با حضور نماینده وی که برای تقدیر از ما آمده بود، میافتد!
خوشبختانه مینا کامران و سولماز پروین، آنقدر پرروحیه و باانرژی هستند که بتوانند این توهین آشکار رو تحمل کنند. گروه هدف بسیار بزرگی دارد و هر لحظه دکتر ستوده را همراه و پشتیبان خود داریم. پس از ساعاتی معطلیِ بدون دلیل، مجوز رهایی میگیریم و به سمت کردکوی رکاب میزنیم.
در مسیر و در کنار جاده گرگان کردکوی، باغداران محلی بساط رنگارنگی از پرتقال کوهی و هلو برپا کردهاند، نمیگذریم و با پرتقالهای خوش طعم شمال گلویی تازه میکنیم. کنجکاوی فروشنده و خریداران، فرصت مناسبی است تا دکتر منوچهر ستوده را به ایشان معرفی میکنیم.
رکابزنی در جادههای روستایی به جای راه اصلی
در کردکوی میهمان شهرداری هستیم و یک نهال ازگیل جلوی ساختمان شهرداری میکاریم. از کردکوی به راه میافتیم و به سمت بهشهر رکاب میزنیم. به پیشنهاد دوستان به جای عبور از جاده اصلی، از جاده روستایی میرویم تا ارتباط بیشتری با مردم داشته باشیم. مسیر زیباییست.
هر چه عرض جادهها کمتر میشود، صفای آن بیشتر میشود. یک طرف زمینهای زیر کشت و طرف دیگر، جالیز خیار و دورترها جنگل است. با میزبانان روستایی خوش و بش میکنیم و با مرد چوپان عکسی به یادگار میگیریم.
حرکت میکنیم، احساس میکنم موتورسیکلتی در تعقیب ماست! خانم و آقایی سوار بر موتور هستند و کیسهای پر از خیارسبز که تازه از سرِ زمین برداشت کردهاند برایمان توشه راه آوردهاند.
زوج موتورسوار از دیدن خانمهای دوچرخهسوار گروه هیجانزده هستند و باورشان نمیشود! محبتشان به ما نیرویی تازه میدهد. رکاب میزنیم تا به بهشهر برسیم، در آرامستان بهشهر دو نهال در زمین مینشانیم.
امشب را قرار است در زاغمرز بمانیم. به دوچرخهها و راکبانش استراحت میدهیم و راهی دریاچه عباسآباد در جنگلهای بهشهر میشویم. صبح زود پس از کاشت درخت در زاغمرز، به نوشهر باز میگردیم و سوار بر دوچرخه راهی نکا میشویم.
تیمی از هیات دوچرخهسواری نکا به استقبالمان آمده است. حالا گروه دوچرخهسواران ستاد بزرگداشت دکتر ستوده با حضور بچههای نکا حسابی بزرگ شده و تمام شهر را به کنجکاوی واداشته است!
در میدان اصلی شهر نکا، نهال اقاقیا را به یاد دکتر ستوده میکاریم، عکسی به یادگار میگیریم و مسیر را ادامه میدهیم به سمت ساری.
احترام شهرداری ساری به دکتر ستوده
«به ساری، شهر بهار نارنج خوش آمدید.» روحمان شاد میشود. به سوی شهرداری ساری میرویم. ۹نهال سرو روبروی ساختمان شهرداری کاشته میشود. بنرهای متعدد خوشآمدگویی به گروه دوچرخهسوار در خیابانهای اطراف دیده میشود. هوا بسیار مطبوع است. خنکای بهاره در ابتدای تابستان و قطرات ریز باران که جانی دوباره به ما میدهد.
از ساری یکسره رکاب میزنیم تا جویبار. کششی عجیب ما را بیوقفه به رکابزدن وا میدارد. هوا به قدری خوب است که گویی پیوسته به عضلاتمان انرژیزا تزریق میکنند! در ورودی شهر جویبار میزبانمان با پاکتی از گوجه سبز به استقبالمان میآید.
بعدازظهرِ جمعه است و بازار فروش انواع مرغ و ماکیان در کنار خیابان اصلی شهر جویبار برپاست. ترافیک انسانی و ماشینی و همهمه عجیبی که تنها در شهرهای کوچک، اینچنین دوستداشتنی است. میهمان رئیس انجمن شعر و ادب جویبار هستیم. به دوچرخههایمان استراحتی دوباره میدهیم و پیاده گشتی در جویبار، مهد ورزش کشتی ایران میزنیم.
دومین بازداشت به جرم دوچرخهسواری
صبح روز بعد برای کاشت درخت به میدان کُشتی جویبار میرویم و عکسی به یادگار با تندیس کشتیگیران میاندازیم. بیل و کلنگ به دست، آمادهی کاشت درخت میشویم اما برای دومین بار در طول این سفر بازداشت میشویم!
اینبار فرمانده نیروی انتظامی جویبار به استناد قانون نانوشتهای که دوچرخهسواری بانوان را جرم میداند برای ساعاتی ما را در جویبار معطل میکنند. توضیحات فراوان و مدارک و مستنداتِ این برنامه فرهنگی، فرمانده پلیس را مجاب نمیکند و چارهای جز تحمل این وضعیت نیست!
ماندن در جویبار ما را از برنامه عقب میاندازد. چارهای نیست، گروه ادامه میدهد و سولماز پروین، تنها بانوی بازمانده تیم به همراه سرپرست برنامه، برای پارهای توضیحات به مقر فرماندهی نیروی انتظامی جویبار میروند.
بالاخره مشکل برطرف شده و اعضای گروه در نزدیکی بابلسر به هم میپیوندند. تنها دلخوشی ما این است که این موضوع باعث شد آقای فرمانده حداقل نام دکتر ستوده را بشنود!
دوچرخه سواران دکتر ستوده در بابلسر
دو نهال نارنج در بابلسر برای نکوداشت دکتر ستوده کاشته میشود و به سوی فریدونکنار رهسپار میشویم. شهرداری فریدونکنار میزبان ماست. با حضور شهردار جوان و ورزشکار فریدونکنار، دو نهال بنجامین در محوطه شهرداری کاشته میشود. از آنجایی که نگهداری و ماندگاری درختان برای ما اهمیت داشت، انتخاب محل کاشت درختان با این اولویت انجام شد.
رکابزنان مسیر را به سوی محمودآباد و نور ادامه میدهیم و چشمانمان از زیباییهای این خطه از ایرانزمین لبریز است. مرضیه نقیبی، میزبان هنرمند و خوشذوق ما در نور به استقبالمان میآید و هدایای زیبایی برایمان میآورد؛ لبخند و صنایع دستی هنر دست خودش را.
شب را در نور سپری میکنیم. گشتی در کنار ساحل، رکابزنی ما در حاشیه دریای کاسپین را کامل میکند. دو نهال بنجامین ابلق سهم دانشگاه آزاد اسلامی واحد نور است. امروز آخرین روز برنامه است و باید از نور تا تنکابن رکاب بزنیم.
مسیر طولانی است اما با خروج از نور و رسیدن به ساحل سیسنگان، از شتاب خود کم میکنیم و لحظاتی را کنار این ساحل به تماشا مینشینیم. سیسنگان فضای مناسبی برای کاشت درخت ندارد.
با شتاب بیشتر خود را به نوشهر میرسانیم. ورودی شهر تعداد زیادی دوچرخهسوار از گروه آیلار نوشهر به استقبال آمدهاند. گروه دوچرخهسواران بزرگداشت یکصدسالگی دکتر ستوده که اکنون بیش از ۳۰نفر هستند به سمت ساحل نوشهر و محل کاشت درختان راهی میشوند.
همراهی پلیس نوشهر و اسکورت گروه تا ساحل
پلیس نوشهر منتظر حضور ما بود اما اینبار نه برای اینکه دستگیرمون کنند! آنها برای همراهی آمده بودند. بزرگشدن گروه و اسکورت پلیس راهنمایی و رانندگی از ورودی شهر تا ساحل، فضایی شبیه به دور افتخار در فیلمهای هالیوودی را تداعی میکرد.
تمام شهر متوجه حضور ما شدهاند و این فرصت بسیار خوبی است برای معرفی یک پژوهشگر و نویسنده بزرگ و عشق و تلاش او برای این سرزمین. این که در یک کشور با یک حکومت مرکزی، در فاصله چند کیلومتر از شهرهای یک استان چنین برخورد متضادی میبینم تأسفبرانگیز است.
پیوستن اسبچه خزری و اسب ترکمن به دوچرخهسواران
نوشهر را به سمت چالوس ترک میکنیم. در چالوس دو اسبسوار منتظر ما هستند. یکی از اسبها اسب ترکمن است و دیگری اسبچه خزری. با همراهی اسبسواران از چالوس خارج شده و به نمکآبرود نزدیک میشویم.
در نمکآبرود گروهی دیگر از دوچرخهسواران این بار از هیات دوچرخهسواری عباسآباد به استقبال ما آمدهاند و تا سلمانشهر و عباسآباد همراهیمان میکنند.
پس از کاشت درخت در این شهرها به سمت تنکابن و خرمآباد که نقطه پایانی مسیر است رکاب میزنیم. در خرمآباد و در ابتدای جاده دوهزار سههزار با حضور شهردار تنکابن سه درخت کاشته میشود.
دوچرخهسواران در منزل دکتر ستوده
با پایان رکابزنی شهرهای حاشیه دریای کاسپین و کاشت درخت در این مسیر، گروه دوچرخهسواران به دیدار دکتر ستوده میروند. برای ما این بهترین خبری بود که میتونستیم بشنویم!
دکتر ستوده تابستانها در روستای کوشکک، خانهای در نزدیکیهای رودخانه کرج دارد. دوچرخهها را سوار بر ماشین کرده و تا ورودی روستا آنها را با ماشین حمل میکنیم. از ابتدای کوشکک رکاب میزنیم و هر لحظه شوق دیدار ما را فرا میگیرد. از شیب تندی دوچرخهها را بالا میکشیم و نهایتا وارد خانه میشویم.
دیدار فراموشنشدنی با استاد منوچهر ستوده
به ایوانی میرسیم که در آن پیرمردی باجذبه بر روی تختی قدیمی نشسته است. بیشتر نفرات گروه اولین دیدارشان با استاد را تجربه می کنند. شور و شعف زیادی دارم. این فرصت مغتنمی است که نصیبم شده است و باید لحظه به لحظهاش را قدر بدانم.
سلام میکنم… صدای رسایی پاسخ سلامم را میدهد و خداقوت میگوید.
نگاهش گیراست، حواسجمع، خوش برخورد و اندکی شوخطبع. با این بزرگمرد به گفتگو مینشینیم. از سفرمان میگوییم و مسیری که آمدهایم.
مرور میکنیم که مسیری که آمدهایم همانیست که او سالها پیش با سختی پیموده بوده است. از آنچه که در گل سرسبد کتابهایش «از آستارا تا استارباد» نوشته بود بخشهایی را نقل میکنیم. میخندد و میگوید یادم هست…
لازم به ذکر است جشن تولد صدسالگی دکتر منوچهر ستوده طی مراسم باشکوهی در باغ نگارستان تهران با حضور خود ایشان برگزار شد.
* گزارشی که خواندید در شماره ۴۱ مجله جهانگردان به چاپ رسیده است.
عکسهای این مطلب توسط سولماز پروین، محمد گائینی، سعید زهری و پرویز شجاعی پارسا گرفته شده است.