پل آهنی جلفا و شهریور ۱۳۲۰
۶۳ سال پیش و در جریان جنگ جهانی دوم، ارتش شوروی از این نقطه وارد سرزمین ایران می شود… اما نه به راحتی… ارتش شوروی حدود ۴۸ ساعت در پشت رود ارس گرفتار می شود و اجازه ورود به خاک ایران را پیدا نمی کند… اینجا در پشت پل آهنی جلفا با مقاومت جانانه ۳ مرزبان مواجه می شود…
ورود نیروهای شوروی به ایران در جنگ جهانی دوم
شاید یکی از نزدیک ترین نقاطی که به خوبی نشانه های بلاد شوروی سابق و نخجوان امروزی را می توان دید همین جاست…
در حاشیه شهر جلفا و بر سر راه آبشار آسیاب خرابه، یک پل آهنی دیده می شود که محل اتصال راه آهن ایران و روسیه است… وقتی در کنار این پل بایستی به شکل جالبی هم زمان، پست مرزبانی ایران و آذربایجان در دو طرف رود ارس، در روبروی یکدیگر دیده می شود…
اما چه که این پل را با ارزش کرده چیز دیگری است… ۶۳ سال پیش در چنین روزی و در جریان جنگ جهانی دوم وقتی ارتش شوروی می خواست از مرزهای ایران عبور کند، با سدی عجیب برخورد می کند…
گفته می شود ارتش شوروی حدود ۴۸ ساعت در پشت رود ارس گرفتار می شود و اجازه ورود به خاک ایران را پیدا نمی کند…
سه مرزبان گمنام تا پای جان و آخرین قطره خون خود از خاک ایران زمین در برابر هجوم دشمن مقاومت می کنند و تنها مرگ، آن ها را تسلیم می کند…
اینجا در کنار رود ارس ایستاده ام و جانفشانی سربازان وطن را در همین نقطه تجسم می کنم… بغض گلویم را می فشارد… هر چند از این دست مقاوت ها و پایمردی ها در تاریخ کشورمون کم نداشتیم اما بعضی وقت ها حتی تصور چنین رشادت هایی هم سخت میشه…
اینجا آراز است… اینجا ارس است… اینجا ایران است…
پل آهنی جلفا یکصد سال پیش در سال ۱۹۱۴ میلادی بر روی رود ارس یا آراز ساخته شده است و ۱۱۰ متر درازا دارد… این پل خاصیت انقباضی انبساطی دارد و در فصول گرم و سرد سال برای عبور قطار از روی آن آماده می شود…
و همین جا مزار سه دلاور مرد ایرانی و سربازان وطن قرار گرفته است: عبداله شهریاری، محمد راثی هاشمی و ملک محمدی…
فرمانده روس ها وقتی از پل عبور می کند به احترام شجاعت و وطن پرستی این مردان مرد، دستور می دهد هر سه را همان جا با احترام دفن کنند…
اگر زمانی گذرتان به این خطه از ایران زمین افتاد، به احترام این سه وطن پرست گم نام توقفی کنید و به ایرانی بودن خود افتخار…
رود ارس خود به اندازه کافی آنقدر زیبا و چشم نواز هست و وقتی چنین داستان هایی را در پای آن بشنوی از خود بیخود می شوی و چشم ها تا دور دست ها خیره می ماند…
به نظر شما اگر این اتفاق در یک کشور پیشرفته افتاده بود، تا به حال چند فیلم سینمایی در مورد آن ساخته شده بود؟