هفته فرهنگی سیستان و بلوچستان
هفته فرهنگی استان سیستان و بلوچستان با هدف معرفی جاذبههای گردشگری و آشنایی عموم مردم با دو قوم بزرگ ایرانی، با حمایت سازمان یونسکو و شهرداری تهران برگزار شد.
اجرای موسیقی سیستان و بلوچستان
یکی از بخشهایی که شانس حضور در آن را پیدا کردم کنسرت موسیقی سنتی گروه واهان در مرکز همایشهای برج میلاد بود که در این اجرا ساز بنجور (Benjur) غلاممحمد سوریزهی، شوری در سالن برپا کرد.
بعد از اجرای گروه واهان که در روز پایانی انجام شد، در حالی که در سالن برج میلاد جای سوزن انداختن نبود، استاد شیرمحمد اسپندار که ساز دونلی (Doneli) وی شهرتی جهانی دارد، به اجرای برنامه پرداخت. متاسفانه از برنامه موسیقی برج میلاد عکسی ندارم و عکس بالا مربوط به اجرای دیگری در خانه هنرمندان است.
نمایش فیلم در خانه هنرمندان ایران
از فیلم های مستند جشنواره، چاه بهار، انسانم آرزوست، کنت، لیکو، جاده قدیم و رقص لنج را دیدم که علیرغم سادگی و شاید عاریبودن از تکنیکهای روز فیلمسازی، اما به دل می نشست.
اجرای نمایشهای خیابانی، رقصهای متنوع سیستانی و بلوچی، خوراکهای محلی (که البته بیشتر آنها فقط قابل دیدن بود و نه خوردن!)، صنایع دستی، نمایشگاه عکس و نمایش لباس محلی از دیگر بخشهای این جشنواره بود.
معرفی لبتک، عروسک فراموش شده سیستانی
با توجه به این که طی ماههای گذشته درگیر جمعآوری اطلاعات برای سفر نوروزی به استان سیستان و بلوچستان بودم، تقریبا با همه جاذبههای این نمایشگاه آشنایی داشتم به جز یک عروسک دوستداشتنی به نام لبتک (Lobatak) عروسک سیستان، که یادگاریست از مادران سیستانی.
به هر سماجتی که بود و با دو روز رفت و آمد به نمایشگاه، موفق شدم یکی از این عروسکهای دوستداشتنی را به یادگار از بچههای سیستان به همراه خود ببرم. البته با این شرط که حتما راجع به این یادگاری مادران سیستانی بنویسم:
لبتک از فعل لعب به معنی “بازی کردن” و لعبت به معنای “عروسک” میآید که در گویش سیستانی به صورت لبتک بیان میشود یعنی “عروسک کوچک”.
تنهی عروسک را از شاخهی گز، جان میبخشیدند؛ از شاخهی درخت مقدس سیستانی که حتی به هنگام فوت دختران سیستان، ایشان را با درخت گز عقد میکردند و سپس دفن مینمودهاند.
درخت گز ریشهای اساطیری در باورها و فرهنگ سیستانیها دارد و نماد زنانگی و زایش است.
سپاسگزارم از «یسنا» دختر زابلی ساکن شمال ایران که با شور و اشتیاق آمده بود تا از جاذبههای شهر و دیارش بگوید. عشق به سرزمین مادری در کلام او و دوستانش جاری بود.
برگزاری هفتههای فرهنگی با نام استانهای مختلف بهانه بسیار خوبی است تا پایتختنشینان با فرهنگ و آداب و رسوم دوردستترین نواحی ایرانزمین آشنا شوند.
شک ندارم کسانی که از نمایشگاه بازدید کردند از این پس با شنیدن نام سیستان و بلوچستان یا با دیدن لباس محلی ایشان به جای شرارت، به یاد سفال کلپورگان، حصیر قصرقند، سوزن دوزی ایرانشهر، آتشفشان زیبای تفتان، گاندوی سرباز، گلفشان بندر تنگ چابهار، دونلی استاد اسپندار، لبتک سیستان، بنجور استاد ساره زهی و ساز و دهل آن دیار خواهند افتاد.
امیدوارم برگزاری این جشنها که باعث نزدیکی اقوام مختلف ایرانی میشود، ادامه داشته باشد.